کد مطلب:6671 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:386

ياران امام
مقاله
ابراهيم بن ابي البلاد

وي از ثقات راويان و از قرّاء قرآن و ادباي زمان خويش است. حضرت رضا(ع) بر او ثنا فرموده و رساله اي به وي مرقوم داشته است.



احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي كوفي

وي از ثقات راويان حديث و صاحب « كتاب الجامع » است كه به « جامع بزنطي » معروف است. بزنطي از محضر حضرت موسي بن جعفر(ع) نيز كسب فيض نموده و نزد حضرت رضا(ع) مرتبه و منزلتي داشته و پس از آن حضرت، به فرزندش جوادالائمه(ع) نيز اختصاص داشته است.

بزنطي از كساني است كه متقدمان شيعه، احاديث منقول از وي را ـ گرچه مرسلاً نقل كرده باشد ـ موصوف به صحّت شمرده و به فقه و فضل وي اقرار داشته اند. وفات وي به سال 221 هجري ( يعني 18 سال پس از درگذشت حضرت رضا عليه السلام ) اتفاق افتاد.

بزنطي منسوب به بيزانطيه، يكي از مستعمرات يوناني است كه توسط قسطنطين كبير در سده هفتم پيش از ميلاد تجديد بنا شده و پايتخت امپراتوري روم شرقي ( دولت بيزانس ) بود و به همين دليل نام قسطنطنيه را بر آن نهادند. بعيد نيست كه خود بزنطي يا پدران او، در جنگهاي بين مسلمانان و روم شرقي اسير شده و به ديار اسلامي انتقال يافته، يا به خواسته خويش به بلاد بين النهرين مهاجرت نموده و در كوفه سكونت گزيده باشند. از آن جا كه علاّمه در رجال خود از او به عنوان ( مولي السكوني ) ياد كرده، احتمال اسارت وي تقويت مي شود، زيرا به احتمال قوي ، معني مولي در اين جا ( آزاد كرده ) است كه معلوم مي شود وي نخست غلام سكوني بوده كه خود از اصحاب حضرت صادق به شمار مي رفته و قضاوت بصره را بر عهده داشته و مردي موجّه شمرده مي شده است.

احتمال ديگري نيز موجود است و آن اين كه مولي به معني حليف و هم پيمان باشد، اين نيز احتمال اسارت يا مهاجرت بزنطي را تأييد مي كند، زيرا معمولاً افراد غيرعرب خود را به شخصيتها يا قبايل معروف منتسب مي كردند و با آنان پيمان مي بستند. بزنطي از كساني است كه متقدمان شيعه، تمامي احاديث منقول از وي را موصوف به صحّت شمرده اند و اقرار به فقه و فضل وي داشته اند.



احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي

وي شيخ قميين و فقيه بلامنازع و رئيس آن ديار بوده و پس از حضرت رضا(ع) از حضرت جواد(ع) و حضرت هادي (ع) نيز روايت نموده است. جدّ بزرگش سائب بن مالك، جزو وافدين بر پيغمبر(ص) بوده است كه پس از مدتي به كوفه مهاجرت نمود. سعد بن مالك بن احوص بن سائب اول كس از اشعريان است كه به قم مهاجرت نمود. علامه در شأن وي مي نويسد: از موجّهين شيعه و از خاندان جليل و بزرگي بوده است كه در كوفه مي زيستند.



بكر بن محمد ازدي

وي از خاندان آل نعيم و از ثقات اهل كوفه است كه عمري دراز نمود. پيشتر، از محضر حضرت صادق(ع) و موسي بن جعفر(ع) نيز درك فيض كرده بود.



جعفر بن بشير وشاء بجلي

وي از زهّاد و عبّاد شيعه و در عين حال از ثقات راويان است. مسجد بجيله در كوفه منسوب به اوست. وشاء ظاهراً به فروش پارچه هاي ابريشمي الوان اشتغال داشته است. از آثار وي « كتاب المشيخة » ( كه مانند كتاب مشيخه ابن محبوب، معروف بوده است )، « كتاب الصلوة »، « كتاب الصيد » و « كتاب الذبائح » است.

وي به جرم تشيّع دستگير و شكنجه شد.



حمّاد بن عثمان

وي از ثقات اصحاب حضرت صادق، حضرت كاظم و حضرت امام رضا عليهم السلام است و در كتابهاي رجال با لقبهاي ( ناب ) به معني خالص و ( رواسي ) منسوب به تيره اي از قبيله قيس عيلان، ياد شده است.

شيخ طوسي وي را در كتاب « الفهرست » به وثاقت و جلالت قدر، ستوده و تأليف كتابي را به او نسبت داده است. حمّاد از كساني است كه به گفته كشّي ، اصحاب ما بر صحت احاديث وي اتفاق نظر دارند. كشّي وفات او را به سال 190 هجري در كوفه نوشته است.



حسن بن علي بن فضال كوفي

وي حضرت موسي بن جعفر(ع) را درك نموده و خود از خواص اصحاب حضرت رضا(ع) بوده است. خاندان فضال از بيوت علمي شيعه بوده اند، امّا پس از حضرت صادق (ع) به امامت فرزندش عبدالله افطح قائل شدند. كشّي امّا در رجال خويش، و قاضي نورالله در مجالس المؤمنين مي نويسند كه حسن در بيماري خود كه به مرگ انجاميد، از مذهب فطحيه برگشته و به امامت موسي بن جعفر(ع) اعتراف نمود.

شيخ انصاري در رسائل نوشته است: جمعي به امام عرض كردند: خانه هاي ما از كتب بني فضال پر است، تكليف ما نسبت به آنها چيست؟ امام فرمود: به روايات آنها عمل كنيد، امّا باورهاي آنان را كنار بگذاريد.

باري ، حَسن از جهت زهد و وثاقت، در مرتبه والايي قرار داشته و كشي وي را از كساني كه شيعه اجماع بر صحت رواياتشان نموده اند، ذكر كرده است.

از تأليفات وي اين كتب را نام برده اند: « الزيارات، البشارات، النوادر، الردّ علي الغالية، الشواهد من كتاب الله، المتعة، الناسخ و المنسوخ، الملاحم، الصلوات ».

ابن فضال به سال 224 هجري درگذشت.



حسن بن سعيد اهوازي

وي از اصحاب بزرگوار امام رضاست كه محضر حضرت جواد(ع) را نيز درك كرده و با همياري برادرش حسين كه وي نيز از مقرّبان امام همام بوده، حدود سي كتاب نوشته است كه تعداد يادشده توسط مؤلفان پس از وي ، نمودار استقصاء تصنيف در زمينه هاي مختلف گرديد. حَسن، واسطه معرّفي علي بن مهزيار اهوازي به محضر امام بوده است.



حسين بن سعيد اهوازي

برادر حسن بن سعيد است كه نامش گذشت. وي نيز محضر امام جواد(ع) را درك نموده است. اين دو برادر اصلاً اهل كوفه بودند كه به اهواز منتقل شدند و سپس حسين به قم مهاجرت نموده و در آن ديار رحل اقامت افكند و سرانجام نيز در بلده طيبه قم درگذشت.



حسن بن علي بن يقطين

وي و برادرش حسين، فرزندان علي بن يقطين، صحابي مورد اعتماد موسي بن جعفر(ع) و وزير دارايي هارون الرشيد، بوده اند.

حسن از متكلمان شيعه است و از محضر حضرت رضا(ع) و پدر بزرگوارش استفاده نمود و كتابي در « مسائل ابي الحسن موسي بن جعفر » نوشت. حسين نيز از ثقات راويان امام رضاست.



حسن بن محبوب سرّاد

وي از ثقات اصحاب حضرت رضا(ع) و پدرش موسي بن جعفر(ع) بوده است. حسن را از اركان اربعه عصر خويش شمرده اند.

سرّاد از هفتاد تن از اصحاب حضرت صادق(ع) روايت كرده است، و كتب زيادي نوشته و در وثاقت، مرتبه اي دارد كه اصحاب ما ( اماميه ) بر صحّت مرويات وي اجماع نموده اند. حسن بن محبوب در سن هفتاد و پنج سالگي به سال 224 هجري در كوفه درگذشت.



حسين بن مهران سكوني

حسين سكوني از بزرگان واقفه بوده، ولي از حضرت موسي بن جعفر و حضرت رضا نيز روايت كرده است. وي كتابي در مسائل نوشته و علامه حلّي كتابي از موسي بن جعفر را به وي نسبت داده است. جدّش ابونصر با اين كه مذهب اهل سنّت داشته، از اصحاب حضرت صادق(ع) بوده است و روايات بسياري از آن جناب بازگفته است.



ابوهاشم جعفري

نام ابوهاشم، داود است كه فرزند قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن حعفر بن ابي طالب مي باشد. وي از ثقات راويان شيعه است كه نزد ائمه(ع) منزلتي والا داشته، پدرش قاسم، از حضرت صادق(ع) روايت مي كرده و خود علاوه بر صحابت حضرت رضا(ع)، محضر امام جواد(ع) و امام هادي (ع) را نيز درك نموده، و حتّي به قولي ، تا زمان حضرت ولي عصر(عج) زنده بوده است. ابوهاشم در بغداد مي زيسته و نزد ارباب دولت موجّه بوده است. وي ذوق ادبي نيز داشت و شعر هم مي سرود.



دعبل خزاعي

وي فرزند علي بن رزين و از شاعران نامي زمان خويش بود. قصيده تائيه اش را كه در مدح اهل بيت(ع) سروده بود، براي حضرت رضا(ع) خواند و آن جناب جامه اي از خز به وي بخشيد. دعبل به سال 245 هجري در ايام حكمراني متوكل، درگذشت.



ريان بن صلت اشعري

ريّان از ثقات اصحاب حضرت رضاست كه حضرت هادي را نيز درك نموده و كتابي در فرق بين آل و امت، كه مطالب آن را از حضرت رضا(ع) استفاده نموده، نوشته است.

شيخ طوسي وي را با نسبت بغدادي و خراساني آورده كه حاكي از اقامت در بغداد و خراسان ، يا سفر وي به اين دو سرزمين بوده است.



زكريا بن آدم قمي

فرزند عبدالله اشعري است كه از ثقات و اجلاّء روات اماميه و مؤلف كتاب « المسائل للرضا » است. علي بن مسيب كه خود از اصحاب حضرت رضاست مي گويد: به آن حضرت عرض كردم: موطن من از شما دور است، و نمي توانم همه وقت خدمت شما برسم، معالم دينم را از چه كسي فرا گيرم؟ فرمود: از زكريا بن آدم كه مأمون بر دين و دنياست.



سهل بن يسع قمي

جدّش عبدالله اشعري قمي است و خود علاوه بر صحابت حضرت رضا(ع) از اصحاب حضرت موسي بن جعفر(ع) نيز بوده است. وي از ثقات اصحاب و راويان امام رضا(ع) است كه كتابي نيز دارد.



صفوان بن يحيي كوفي بجلي

وي پارچه فروش بود، و از همين رو، لقب ( بيّاع السابري ) داشت. با اين حال، از روايان موثق بود و به سِمت وكالت حضرت رضا(ع) نير افتخار داشت. كشي وي را از اصحاب حضرت موسي بن جعفر(ع) برشمرده است.

شيخ طوسي وي را اهل زمان خويش مي شمارد و مي گويد: وي در ورع و عبادت به مرتبه اي بوده كه در طبقه خود همتا نداشته است. صفوان را تأليفات متعددي است كه آنها را سي كتاب نوشته اند. از رجال شيخ چنين مستفاد مي شود كه وي محضر امام جواد(ع) را نيز درك نموده است. صفوان از كساني است كه شيعه بر صحّت مرويّات وي و مرتبه فقاهت او اتفاق نظر داشته اند.



عبدالرحمن بن ابي نجران كوفي

وي از قبيله تميم و او ثقات وات و اصحاب حضرت رضا(ع) و امام جواد(ع) است و پدرش ابونجران از كساني است كه از حضرت صادق(ع) روايت مي كند. شيخ نجاشي وي را به لفظ ( ثقة ثقة ) و به ( متعهداً علي ما يرويه ) ستوده است. وي چندين كتاب نيز دارد.



علي بن جعفر بن محمد

وي عموي حضرت رضا(ع) و از نيكان اهل بيت و ثقات و اجلاّء روات شيعه بوده است. ايشان به واسطه سكونت در ( عريض؛ از نواحي مدينه ) به عريضي مشهور است.

علي بن جعفر را در احكام، سؤالاتي از حضرت موسي بن جعفر بوده است كه در ابواب محتلف شيعه، مذكور و مورد استناد فقهاست. به علاوه، وي كتابي در مناسك حج دارد كه از برادر بزرگترش امام موسي بن جعفر(ع) استفاده نموده است. اين بزرگوار به استدعاي مردم قم بدين شهر انتقال يافت و در همان جا درگذشت.



عبدالله بن مغيره بجلي

وي از اصحاب حضرت موسي بن جعفر(ع) و حضرت رضا(ع) است. نجاشي وي را دوبار به وثاقت ستوده ( ثقة ثقة ) و فرموده است كه در جلالت و دينداري و ورع عديل ندارد.

عبدالله از كساني است كه سي كتاب نوشته و او را از راوياني شمرده اند كه اصحاب ما به مقام فقهي اش اذعان نموده و مروياتش را به منزله صحيح شمرده اند.



عبدالله بن صلت

ابوطالب قمي از ثقات بوده و از محضر حضرت جواد(ع) نيز استفاده كرده و در تفسير هم كتابي نوشته است.



عبدالسلام بن صالح

ابوالصلت هروي ، از متكلمان و محدثان مشهور زمان خود بوده و نجاشي وي را به وثاقت ستوده است.

وي در خراسان از محضر امام (ع) استفاده نموده است. كشي او را شيعه مي داند و مي گويد كتابي هم در تفسير نگاشته، ولي شيخ طوسي او را از اهل سنت مي شمارد.

در « عيون اخبارالرضا »، روايات زيادي از او نقل شده كه بعضي دلالت بر اختصاص وي به حضرت رضا دارد.



علي بن اسباط مقري كوفي

وي نخست به مذهب فطحيه بود كه به ارشاد حضرت جواد (ع) به حق عدول نمود. ولي كشي او را از فطحيه شمرده است.

علي بن اسباط از وثيق ترين مردم زمان خود بوده و كتبي هم نوشته است.

شيخ در كتاب « فهرست »، تأليف يكي از اصول اربعمائه را به او نسبت مي دهد.

چنان كه از نام او پيداست، او را به مقري ستوده اند، كه حاكي از اطلاع وي از علم قرائت است.



علي بن اسماعيل ميثمي

وي از خاندان ميثم تمّار، صحابي بزرگوار امام علي (ع) بوده است و خود از متكلمان بزرگ شيعه در عصر خويش است كه با ابوهذيل علاّف و نظّام مناظراتي داشته و كتابي به نام « الكامل »در امامت نوشته است.

وي علاوه بر تخصص در كلام، از فقها و محدثان زمان خويش است كه در بصره سكونت داشته و كتابهاي وي از اين قرار است: « كتاب الطلاق، كتاب النكاح، كتاب مجالس هشام بن الحكم ».



علي بن مهزيار اهوازي

وي از ثقات و معتمدين بوده است و علاوه بر صحابت حضرت رضا (ع)، محضر امام جواد(ع) و امام هادي (ع) را نيز درك نموده و وكيل آن امامان بوده است.

پدر علي ، نخست به دين مسيحي بوده كه اسلام آورده و گفته اند كه علي نيز در كودكي به اسلام مشرّف شده است.

شيخ طوسي وي را به جلالت ستوده و تعداد تأليفات او را سي اثر شمرده است.



فضالة بن ايوب ازدي

وي از اصحاب موسي بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) است. فضالة از ثقات روات شيعه و جزو كساني است كه به نوشته كشي ، رواتشان را گرچه به طور ارسال نقل كرده باشند، اصحاب ما در شمار صحاح به حساب آورده اند و به فقه و مرتبت علمي آنان اتفاق نظر دارند، منتهي بعضي به جاي فضالة، عثمان بن عيسي را جزو اين كسان ( يعني اصحاب اجماع ) نوشته اند. نجاشي از آثار او كتابهاي « الصلوة » و « النوادر » را نام برده است.



محمد بن خالد برقي

برقي منسوب به برقه رود قم است، كه پدر و جدّش از كوفه به اين محل مهاجرت كرده، سكني گرفتند. محمد مردي اديب و عالم به اخبار عرب و ساير علوم بوده است. نيز وي از ثقات راويان شيعه و از اجلاء اصحاب حضرت موسي بن جعفر و امام رضا و جوادالائمة عليهم السلام است. منتهي غضائري فرموده كه فضاله از ضعفا روايت مي كرده و نجاشي وي را ضعيف الحديث شمرده است. از آثار برقي كتاب « النوادر » را گفته اند.

فرزندش احمد بن محمد بن خالد نيز از معاريف راويان شيعه و صاحب كتاب « المحاسن » است.



محمد بن اسماعيل بزيع كوفي

وي از ثقات راويان شيعه و از اصحاب موسي بن جعفر(ع) و حضرت رضا (ع) است كه حضرت جواد(ع) را نيز درك كرده است.

نجاشي وي را از موالي ابوجعفر منصور ( دومين خليفه عباسي ) نوشته و افزوده است كه بيت بزيع از بيوت معروف بوده كه اسماعيل هم از همين خاندان است. به هر حال، وي و پدرش بزيع را در شمار وزرا آورده، وي را به وثاقت ستوده اند. از آثار او كتابي در حجّ است.



محمد بن سنان خزاعي كوفي

وي از اصحاب حضرت موسي بن جعفر، امام رضا و امام جواد عليهم السلام بوده است، ولي اقوال علما درباره او مختلف است. علامه در « خلاصة الاقوال » مرقوم داشته: شيخ مفيد فرموده است كه او ثقة است، امّا شيخ طوسي و نجاشي ابن غضائري وي را تضعيف نموده و حتي اين غضائري گويد: وي ضعيف و عالي است و به رواياتش التفات نمي شود. پس علامه مي افزايد: موجّه نزد من، توقف در روايات اوست. فوت ابن سنان به سال 220 هجري بوده است.



محمد بن ابي عمير ازدي

وي از ثقات راويان و اصحاب امام كاظم، امام رضا و امام جواد عليهم السلام است كه خانه اش محل رفت و آمد شيعه بوده. ابن ابي عمير در بغداد مي زيسته و نزد موافق و مخالف احترام و منزلتي داشته است.

هارون الرشيد وي را براي نپذيرفتن قضاوت يا براي نشان ندادن محل شيعيان، به زندان افكند و شكنجه كرد. گويند چهار سال در حبس هارون بود.

ابن ابي عمير را تأليفات زيادي است؛ چنان كه كتابهاي وي را نود و چهار جلد نوشته اند و چون مدت حبس وي تمام شد، خواهرش از ترس، كتب وي را در محلّي مدفون ساخت كه به سبب رطوبت يا آب باران تلف شد، لذا وي پس از آزادي چون اسناد و رواياتي را كه با واسطه از ائمه نقل كرده، از ياد برده بود، احاديث مزبور را به حذف اسناد روايت مي نمود، ولي به واسطه وثاقت و جلالت شأن و اين كه از غير ثقات نقل حديث نمي كرده، اصحاب، روايات مرسله وي را تلقي به قبول نموده و به قول كشي اجماع بر صحت مراسيل وي دارند. فوت ابن ابي عمير به سال 217 هجري اتفاق افتاد.



موسي بن قاسم بجلي كوفي

جد موسي ، معاوية بن واهب است كه از ثقات راويان حضرت صادق و موسي بن جعفر عليهماالسلام بوده و موسي از اصحاب حضرت رضا و جوادالائمة است و خاندان مزبور از قبيله بجيله اند كه از قبايل مشهور عرب است.

شيخ در فهرست شماره تأليف وي را سي كتاب ( به تعداد كتب حسين بن سعيد ) مرقوم داشته، به اضافه كتاب « الجامع ».



معاوية بن سعيد كندي كوفي

وي را شيخ طوسي در جايي از اصحاب حضرت صادق شمرده و در جاي ديگر از اصحاب حضرت رضا و از اين كه برادرش محمد بن سعيد را نيز در شمار اصحاب حضرت صادق آورده، معلوم مي شود كه معاويه نيز شرف صحبت حضرت صادق را درك كرده و تا زمان امام رضا نيز مي زيسته كه به صحابت آن حضرت نيز مشرّف شده است و شاهد اين معني ، حكايت اردبيلي است كه محمد بن سنان را از راويان حضرت رضا مي شمارد.

به هر حال، انتساب معاويه به كندي حاكي است كه وي از قبيله كِنده كه از اعراب يماني است كه حارث پادشاه حيره و حجر پدر امرؤالقيس، شاعر معروف از همين قبيله اند.

نجاشي از تأليفات وي كتاب « مسائل الرضا » را نام برده است.



معاوية بن حُكَيم

جدّش معاوية بن عمار دهني است كه از وجوه اصحاب حضرت صادق(ع) بوده است و اين معاويه نيز از ثقات و اجلاء اصحاب حضرت رضا(ع) است كه كتبي تأليف نموده كه از آن جمله است: « كتاب الطلاق، كتاب الحيض، كتاب الفرائض ».

كشي وي را با چند تن ديگر نام مي برد و مي نويسد: اينان با اين كه تماماً فطحي مذهب بوده اند ولي از اجلاء علما و فقها و عدول رواتند و اتفاقاً همه از اهل كوفه اند.

ممقاني پس از نقل عبارت كشي مي نويسد: نامبردگان تماماً امامي مذعب بوده اند و ممدوح به علم و فقه، و اطلاق فطحي بر اينان به اعتبار گرايش نامبردگان در آغاز به مذهب مزبور بوده ولي چون عبدالله افطح پس از حضرت صادق هفتاد روز بيش زنده نماند، اصحابش به حضرت موسي بن جعفر گراييده و از مذهب فطحيه عدول نمودند.



محمد بن يونس بن عبدالرحمان

وي از اصحاب حضرت رضا و جوادالائمه است، ولي شيخ كه وي را در شمار اصحاب اين دو بزرگوار آورده، ضمن برشمردن اصحاب موسي بن جعفر او را از ثقات اصحاب آن حضرت دانسته، لذا ابوعلي حائري ، محمد بن يونس را نامي براي دو نفر قلمداد كرده است. ولي به استظهار استرآبادي و ممقاني ، محمد بن يونس نام يك نفر بيش نبوده است؛ و هم اوست كه هنگام تازيانه خوردن ابن عمير توسط عمال خليفه كه اسماي شيعيان را برشمارد، حضور داشته و وي را به ثبات و عزم و عدم افشاي نام شيعه تشجيع مي نموده و اين خود حكايت از جلالت قدر او دارد.



يحيي بن يحيي تميمي

وي گرچه از عامه است ولي مورد توثيق بوده است. ابن حجر در « تقريب التهذيب » وي را به عنوان ( ثقة، ثَبَت، امام ) مي ستايد و فوتش را در 224 مي نويسد.



يونس بن عبدالرحمان

وي از ثقات اصحاب موسي بن جعفر و حضرت رضاست. او از وجوه شيعه و صاحب منزلتي عظيم بوده است كه در ايام هشام بن عبد2الملك متولد شده و حضرت صادق(ع) را بين صفا و مروه ديدار كرده ولي از حضرت موسي بن جعفر و حضرت رضا روايت نموده است و حضرت رضا(ع) بعضي از اصحاب را در علم وفتوي به او ارجاع داده اند.

نوشته اند كه واقفه حاضر شدند اموال فراواني به وي بپردازند تا از قول به امامت حضرت رضا(ع) منصرف گردد و او قبول نكرد و بر حق ثابت ماند.

تفريشي از كتاب « مصابيح الانوار » شيخ مفيد نقل مي كند كه ابوهاشم جعفري كتاب « يوم وليله » يونس را به حضرت عسكري (ع) عرضه داشت، حضرت پرسيد: تصنيف كيست؟ عرض كرد: نوشته يونس مولي آل يقطين است. امام فرمود: خداوند در روز رستاخيز در برابر هر حرف آن نوري به وي عطا فرمايد.

عبدالعزيز بن مهتدي قمي كه سمت وكالت حضرت رضا(ع) را داشته به آن حضرت عرض كرد: من همه وقت موفق به زيارت شما نمي شوم، معالم دين را از چه كسي بگيرم؟ فرمود: از يونس بن عبدالرحمان. نقل شده است كه حضرت رضا(ع) سه بار بهشت را براي يونس ضمانت فرمود.

يونس از كساني است كه شيعه بر فقاهت و مقام علمي آنان و صحت احاديث منقوله از ايشان اجماع دارند. ابن نديم وي را علامه زمان خود شمرده است.

يونس داراي تأليفات بسياري است كه به قول شيخ در فهرست، بيش از سي كتاب است كه نام آنها را در فهرست مزبور و رجال نجاشي مي توان ديد.



يونس بن يعقوب

وي از ثقات اصحاب حضرت صادق و كاظم بوده و وكالت حضرت موسي بن جعفر را داشته و حضرت رضا(ع) را نيز درك نموده است.

كشي وي را فطحي مذهب شمرده، ولي نجاشي مي نويسد: وي نخست فطحي مذهب بود، ولي از اين اعتقاد رجوع نمود. با اين حال، چون در سفر مدينه درگذشت، حضرت رضا(ع) حنوط و كفن و ساير ملزومات كفن و دفن وي را از مال خود فرستاد و به موالي ِ خود و پدر و جدّش توصيه كرد كه به جنازه اش حاضر شوند و حتي تهديد فرمود كه اگر مباشرين قبرستان بقيع به دليل اين كه او كوفي است و از مردم مدينه نيست، با دفن وي مخالفت كردند، بگوييد: وي از موالي حضرت صادق بوده است.

مادر يونس، خواهر معاوية بن عمار است كه از خواص اصحاب حضرت صادق بود. نجاشي از تأليفات وي كتاب « الحجّ » را ياد كرده است.



يعقوب بن يزيد انباري

وي از ثقات اصحاب حضرت رضا(ع) است. يعقوب را به لقب ( كاتب، انباري و سلمي ) در كتب رجال ستوده اند. كه حاكي از پيشه كتابت وي است كه منشي منتصر عباسي بوده است و نسبت انباري حاكي از تولد يا توطن وي در شهر انبار است كه شهري در كنار دجله و در غرب بغداد بوده است، كه در زمان ساسانيان انبار غلات عراق محسوب مي شده است و نسبت سلمي به مناسبت انتساب وي به اين ديار است.

يعقوب كتبي مرقوم داشته كه در فهرست شيخ طوسي و رجال نجاشي ياد شده است.



يحيي بن يحيي تميمي

وي گرچه مذهب سنت داشته، ولي مردي موثق و از اصحاب حضرت بوده است.

ابن حجر وي را به عنوان ( ثقة، ثَبَت، امام ) مي ستايد و فوتش را به سال 226 مي نويسد.